آخرین مطالب
امکانات وب
سفر رفتی نیامدی و سفر دلفریب شد نا اشنای کوچه پشتی رقیب شد تاریخ اشنایی ما را بهم زدند تقویم روی میز تو با من قریب شد دل را به جرم پرسه زدن دار می زنم میرم ترین نگاه تو بهم صلیب شد ان جمعه ها که نبودی به نام عشق فالی گرفتم ایه ی امن یجیب شد یادش بخیر لحظه ی اخر سبد سبد گل بود و خنده بود و نگاهت که سیب شد جبرئیل شهرك المهدي...
ما را در سایت جبرئیل شهرك المهدي دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : khavari11 بازدید : 44
اين بازي در استاديوم دارشات در کاتماندو پايتخت نپال برگزارشد. هزاران نفر از هند و حدود 400 نفر از جمله شماري از مقام‌هاي دولتي افغان براي ديدن اين بازي به نپال رفته بودند. اين نخستين باري است که افغانستان برنده يک جام قهرماني شده است. گل اول افغانستان را مصطفي آزاد زوي در دقيقه هشتم به ثمر رساند و نيمه اول بازي با همين نتيجه به پايان رسيد. در نيمه دوم، هند با تغيير بازي، وضعيت را به نفع خود تغيير داد و بارها حملات خطرناکي را روي دروازه افغانستان سازمان جبرئیل شهرك المهدي...
ما را در سایت جبرئیل شهرك المهدي دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : khavari11 بازدید : 54
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم وقت پرپر شدنش سوز و نوایی نکنیم پر پروانه شکستن هنر انسان نیست گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم یادمان باشد سر سجاده عشق جز برای دل محبوب دعایی نکنیم یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم گر چه در خود شکستیم صدایی نکنیم یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق ز هر بی سرو پایی نکنیم... جبرئیل شهرك المهدي...
ما را در سایت جبرئیل شهرك المهدي دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : khavari11 بازدید : 38
من که ماهی تنگ بلور دلتم ،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،، تورو خدا گریه نکن آب تنگ دلتُ حدر نکن نفسام خسته می شه ، چشم من بسته می شه ،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،، تورو خدا گریه نکن تو اگه دوستم داری ، تو اگه بازم می خوای سر روی شونم بذاری نذار اون سنگ سیاه بی حیا ، من از خونهء خود جدا کنه نذار اون تنگ بلور دلمُ پاره کنه تو فقط نشونیشُ نشون بده ببینم سنگ کی از شکستنِ ، دل تو شرم نداره کی میخواد خونمُ ویرونه کنه کی می خواد غصه رو هم خونه کنه زندگی رو من تلخ به جبرئیل شهرك المهدي...
ما را در سایت جبرئیل شهرك المهدي دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : khavari11 بازدید : 47
پیش از اینها فکر میکردم خدا خانه ای دارد کنار ابر ها مثل قصر پادشاه قصه ها خشتی از الماس خشتی از طلا پایه های برجش از عاج و بلور بر سر تختی نشسته با غرور ماه برق کوچکی از از تاج او هر ستاره پولکی از تاج او اطلس پیراهن او آسمان نقش روی دامن او کهکشان رعد و برق شب طنین خنده اش سیل و طوفان نعره ی توفنده اش دکمه ی پیراهن او آفتاب برق تیر و خنجر او ماهتاب هیچ کس از جای او آگاه نیست هیچ کس را در حضورش راه نیست پیش از اینها خاطرم دلگیر بود از خدا در ذهنم این جبرئیل شهرك المهدي...
ما را در سایت جبرئیل شهرك المهدي دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : khavari11 بازدید : 45
یادش بخیر یه زمان تنها جایی که پست میذاشتم همینجا بود خیلی وقته که اصلا یادم نبود همچین جایی هم هست اتفاقی توی گوگل وقتی ایمیلمو چک کردم پیدا شد نمیدونم چرا اصلا ایمیلمو گوگل کردم بهر حال چه روزایی بود الان از اینور دنیا دارم پست میزارم، یه جایی از گوشه تگزاس اگه کسی از دوستان قدیم این پست رو دید لطفا نظر بدید هوای همو داشته باشیم ، قدر همدیگه رو بدونیم شاید دیگه فرصتش نباشه ... جبرئیل شهرك المهدي...
ما را در سایت جبرئیل شهرك المهدي دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : khavari11 بازدید : 50